Monday, October 5, 2009

سیزدهم مهر

دیشب وقتی داشتم می خوابیدم احساس بدن درد و سر درد داشتم یه استامینوفن رو حل کردم تو آب و خوردم... صبح شاید میتونستم برم شرکت اما اولن چون حمام نرفته بودم و حوصله ی اینکه برم حمام و بعدش تو راه سردم بشه رو نداشتم و دومن میدونستم امروز خیلی کار واسه انجام دادن هست و با پستیِ تمام به جناب مدیر خبر دادم که من سرماخوردم و نمیام
خوبیش به این بود که تا پایان وقت اداری فقط 2 بار بهم زنگ زدن ... فردا هم که تبیانم و میشه استراحت کرد
نمیدونم سرماخوردم یا نه اما توان بدنی ندارم
دیگه حسابی تا الان هی خوردم و هی خوردم و هی خوردم
خیلی وقت بود واسه مامان خانمی دختر خوبی نبودم ... عصری رفته بود سبزی خریده بود و منم شدم دختر خوب و نشستم سبزی پاک کردم

No comments: