Sunday, August 30, 2009

هشتم شهريور


امروز صبح واقعن سخت بلند شدم و رفتم شرکت ... کاهش توان بدنيم رو به وضوح بعد از يه روز کار احساس مي کردم ... اما اول وقت با گرفتم اين گلهاي زيبا از لنا کلي شارژ شدم ... ممنونم لنا جونم
مدير محترم خوشحال و خندون از اسلووني (فکر کنم) برگشت و نميدونم چرا شاد ميزد؟!
امروز وقتي به مدير 5 گفتم شرايط بي زبانيم 2 ماه طول ميکشه آنچنان برق از کله اش پريد که فکر کنم فردا بهم ميگه ما کارمند لال نميخوايم، به سلامت :دي

Posted by Picasa

No comments: