Tuesday, August 4, 2009

سیزدهم مرداد

دیشب دندونپزشک عزیز گفت همه مدله آماده ی حضور در صحنه ی اتاق عمل هستی ... برو که دیگه برنگردی :دی
یه ساله که میدونم باید این فک رو بدم به دست جراح ... اما هر سری که اسمش اومده یا حتی اون چند باری که عقب افتاد تا خود خدا میرم و برمیگردم.... حالام داستان دوباره تکرار شده ... رخت چرکای تو دلمو دارن چه جور چنگ میزنن
دوازده روز وقت دارم حرف بزنم ... حرف بزنم ... حرف بزنم
یه دنیا کار ... باید شرایط رو جوری آماده کنم که تو دوران بی کلامی روانی نشم
اینترنت پرسرعت مهمترینشه ... که این منطقه ی خونه ی ما هم بد تو مناطق محروم گیر کرده

No comments: