Friday, November 20, 2009

بیست و نهم آبان

عمل آقاجان دیروز با موفقیت انجام شد ... الانم داریم جمع میکنیم بریم ملاقات ... احتمالن این تنها روزیه که میتونم برم ...
آقاجان خوب بود خیلی خوب ... شکر
منم خوب بودم خیلی ... تا الان که ریدرم رسید به پست داداشی که درباره ی سالگرد تولد سمیه نوشته بود ... و من شکستم و من نابود شدم و من خسته شدم وقتی دیدم تمام این تلاش سه ساله ی من هیچ بود و هیچ
یه دنیا بغض یه عالم اشک ... مهمانهایی تو خونه ...
تپش قلبم رو زیادی دارم احساس میکنم ... خیلی زیادی

No comments: