Thursday, October 23, 2008

وایییییییییییییییییییییییی بچه ی آیدین و امیر به دنیا آمد .... اسمش سپهره ... الهی اینقده نازه اینقده نازه که نگو... یه نوزاد سیاه کوچولو که هنوز چروکه ... حالا عکسشو میزارم
امروز نهار با سپیده رفتیم بیرون و بالاخره نهار قراردادم رو بهش دادم ... اینقدر سر نهار خندیدیم که نگو ... پیتزا پپرونی گرفتیم ، اینقدر سالامی توش ریخته بود تند بود که 4 تا نوشابه خوردیم و پیتزا موند ... یه ساعت و نیم داشتیم میخندیدیم ... بعد رفتیم پیش فرزاد دوستش و من باطری و کارت حافظه ازش گرفتم و رفتیم تو ماشین فرزاد و اون برام گوشامو سوراخ کرد ... کلی هم اونجا خندیدیم و بعد من اومدم خونه و سپیده هم رفت خونه ...امروز خیلی خوب بود ...
چون بابا اینا میدونستن با سپیده داریم میریم داروخونه گوشامو سوراخ کنم وقتی برگشتم هیچکی کارم نداشت ... برای همین تمام مدت امروز فوق العاده بود چون من اصلا استرس و اضطراب نداشتم
فردا قراره بریم رودهن خونه عمه ... میخوام برم ... آب و هوام عوض میشه ...
یه ذره نگران سارا ام ... چهارشنبه خیلی حالش بود بود ... خدایش کمکش کنه ... امیدوارم مشکلش زود حل بشه ... سارا همکار، رییس و دوست خیلی خوبیه

No comments: