ترم جدید با کلاس اخلاق اسلامی شروع شد... صبح پریسا زنگ زد و گفت که اون و امیر امروز نمیان ولی من مجبور بودم به خاطر پیگیری اعتراضم به نمره پایگاه داده برم... کلاس اخلاق و من و عاطفه و کلی خنده ...
از کل کلاس فقط فهمیدم که استاد ده دفعه این شعر رو خوند:
از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود
به کجا میروم آخر ننمایی وطنم
از کلاسم که اومدیم بیرون تا وقتی که برسیم خونه همش داشتیم به مردم گیر میدادیم که کی حق الناس کرده... خوب اثر داشت...
الانم یه کم فکر هومنم بالاخره امروز اومد ثبت نام با کلی واحد افتاده.... کلی دلش پر بود.... قراره فردا با مدیر گروه صحبت کنیم و وساطت یه جورایی کمتر اذیتش کنن و زودتر ثبت نامش رو انجام بدن تا از کلاسا عقب نیفته.
از کل کلاس فقط فهمیدم که استاد ده دفعه این شعر رو خوند:
از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود
به کجا میروم آخر ننمایی وطنم
از کلاسم که اومدیم بیرون تا وقتی که برسیم خونه همش داشتیم به مردم گیر میدادیم که کی حق الناس کرده... خوب اثر داشت...
الانم یه کم فکر هومنم بالاخره امروز اومد ثبت نام با کلی واحد افتاده.... کلی دلش پر بود.... قراره فردا با مدیر گروه صحبت کنیم و وساطت یه جورایی کمتر اذیتش کنن و زودتر ثبت نامش رو انجام بدن تا از کلاسا عقب نیفته.
No comments:
Post a Comment