Tuesday, February 24, 2009

الان از بیمارستان برگشتم ... ملاقات احسان ... دیروز آپاندیس عمل کرده ... کلی خندوندیمش ....چهار تا دختر پاشدیم رفتیم احتمالا شب مامانش بهش میگه فرزندم تو تو دانشگاه یه دوست پسر نداشتی ...
جالبش اینه که هر چی ما سه تا لودگی کردیم و خندیدم شقایق که همشونم میشناختنش خیلی سنگین و متین جلوی خانواده ی همسر آینده اش نشون میداد.
امیدوارم خیلی زود خوب شه.
مامان اینا هنوز از خونه ی عمه برنگشتن ... گشنمه ... دعا میکنم زود بیان و نذری بیارن

No comments: