Tuesday, February 10, 2009

دیشب دندونپزشکی بودم ... دکترم گفت شک نکن که جراحی نکنی .... گفتم پس بعد از عید ... خرداد ... گفت نخیرم ... خیلی بشه آخرای فروردین .. اوایل اردیبهشت ...
نمیخوام قبل از امضای قرارداد جدید باشه .... نمیخوام برای تولد محمدرضا دهنم بسته باشه و نتونم براش کاری کنم ....
خدا ... چی کار کنم
الان زهرا بهم اس ام اس داد که کل پروژه ات رو از اول درست کردم مشکلش حل شد ... شوکه شدم ... این دیگه آخر معرفت بود ... ایول دوست
پنج شنبه باید ببرم نشون استاد بدم ... خدا کنه بگه خوبه تا تموم بشه ... پیر من که دراومد ببین بچه ام زهرا چی کشید ... من فقط کد پیدا می کردم اون میزد و درست راستیش می کرد.
پنجشنبه و جمعه مهمونیم ... خونه ی پسر خاله های مامان ... امیدوارم دندون دردم خوب بشه بتونم برم....

No comments: