Saturday, April 19, 2008

الان اینجا کلاس لینوکس تشکیل شده و استاد سجادی هم استادشه ... منم گفتم بیام گفت اولاشو تو بلدی موقع اش که شد صدات میکنم تو هم بیای ... ولی خیلی باحاله همون جزبه ی سر کلاس رو اینجا هم داره ...
پنجشنبه کلی خوش گذشت ... بعد از کلاس یه ساعتی با الهام و عاطفه و صادق و رمضون نشستیم تو حیاط و بعد اومدیم من سر کوچه پیاده شدم تا برم مترو که راحت تر برم خونه هانیه اینا ... منتظر اتوبوس بودم که رمضونم اومد و گفت انگار نه انگار من از ساعت نه منتظر تو نشسته بودم ... منم باز خودم رو زدم به کوچه علی چپ و با هم رفتیم تا مترو ...
نهار خونه هانی اینا بودم و بعدش با هم رفتیم خونه زهرا اینا ... تا نزدیکای هفت اونجا بودیم و بعد برگشتیم خونه هامون ... جمعه هم خیلی عادی سپری شد و خبرش این بود که بابا اینا بالاخره تقسیم ارث رو انجام دادن و خونه مامانی هم خالی کردن ...
امروزم صبح اول رفتم سر کلاس اخلاق و بعد جینگی اومدم شرکت ... پریسا بعد از سه هفته برگشته بود ... خوبیش به این بود که قیافه اش خیلی تغییر نکرده ...
خوب دیگه این چک لیسته رو تکمیل کنم و برم ..

No comments: