Sunday, November 16, 2008

من دل نگرونم...
ترس از جراحی فک ، دروغ هایی که به خاطر با دوستام بودن به بابا گفتم ، مشکلم با داداشم و تنهایی تنهایی و تنهایی بدجوری دست به دست هم دادن و دارن داغونم میکنن
وحشتناک احساس نیاز میکنم به مشاورم ... اما وقت ندارم فقط تا ساعت 2 تو مطبه و من سر کار
این فشار باعث سوتی های عظیم سر کار میشه ... دیروز اشتباهی یه دامنه رو ثبت کردم که سارا امروز روش ماله کشید ... اگه لو نره خوبه ...
خسته ام ... خسته

No comments: